به لغت زند و پازند، باد را گویند و به عربی ریح خوانند، (برهان) (آنندراج) (ناظم الاطباء)، هزوارش زیگا، پهلوی وات، باد، (حاشیۀ برهان چ معین)، رجوع به زیقا شود
به لغت زند و پازند، باد را گویند و به عربی ریح خوانند، (برهان) (آنندراج) (ناظم الاطباء)، هزوارش زیگا، پهلوی وات، باد، (حاشیۀ برهان چ معین)، رجوع به زیقا شود
چیزی که یک تا بیشتر نداشته باشد. ضد دولا و مضاعف. (از ناظم الاطباء) ، که آسترندارد. یک تو. بی آستر. (یادداشت مؤلف) : مرغ بریان پیچ در نان تنک کآن بدان از جامۀ یک لا خوش است. بسحاق اطعمه. قد صوف سبز سرتاپا خوش است وآن بز کتان به بر یک لا خوش است. نظام قاری (دیوان ص 43). ، نازک. پرپری، کم دوام. بی دوام
چیزی که یک تا بیشتر نداشته باشد. ضد دولا و مضاعف. (از ناظم الاطباء) ، که آسترندارد. یک تو. بی آستر. (یادداشت مؤلف) : مرغ بریان پیچ در نان تنک کآن بدان از جامۀ یک لا خوش است. بسحاق اطعمه. قد صوف سبز سرتاپا خوش است وآن بز کتان به بر یک لا خوش است. نظام قاری (دیوان ص 43). ، نازک. پرپری، کم دوام. بی دوام
آنکه از پدر و مادری سالخورده زاده و بدین سبب ضعیف و زشت باشد: چرا از سرمای کم متالم میشویکمگر پیر زایی، کسی که با موی سفید و بهیئت پیران ترنجیده پوست و زشت بدنیا آید
آنکه از پدر و مادری سالخورده زاده و بدین سبب ضعیف و زشت باشد: چرا از سرمای کم متالم میشویکمگر پیر زایی، کسی که با موی سفید و بهیئت پیران ترنجیده پوست و زشت بدنیا آید